لغتنامه دهخدا
شاندن . [ دَ ] (مص ) بمعنی شانه کردن : همی شاند؛ یعنی : پیوسته شانه میکرد. (از حاشیه ٔ لغت فرس اسدی ص 61). شانه کردن بود. (فرهنگ جهانگیری ). شانه کردن باشد.(برهان قاطع). بمعنی شانه کردن نیز آمده . (فرهنگ رشیدی ). شانه کردن موی . (انجمن آرا).