سخندیکشنری فارسی به انگلیسیlogue _, logy _, phono-, speak _, speaking, speech, talk, tongue, utterance, word
چارشنبه سوریلغتنامه دهخداچارشنبه سوری . [ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) آخرین چهارشنبه ٔ اسفند ماه هر سال شمسی که ایرانیان در شب آن جشن چارشنبه سوری میگیرند و آداب و رسوم خاصی را در آن ش
تحریفلغتنامه دهخداتحریف . [ ت َ ] (ع مص ) بگردانیدن سخن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گردانیدن سخن از جای وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تجنیس مطرفلغتنامه دهخداتجنیس مطرف . [ ت َ س ِ م ُ طَرْ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چنان بود که دو لفظ متجانس راهمه ٔ حروف متفق بود مگر حرف آخر، مثال از سخن نبوی :الخیل معقودٌ بنواصیه
کمال الدین اسماعیللغتنامه دهخداکمال الدین اسماعیل . [ ک َ لُدْ دی ن ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرزاق اصفهانی آخرین قصیده سرای بزرگ ایران در اوان حمله ٔ مغول است که در گیر و دار هجومها و قتل
سلمان ساوجیلغتنامه دهخداسلمان ساوجی . [ س َ ن ِ وَ ] (اِخ ) خواجه جمال الدین سلمان بن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی اوایل قرن هشتم هجری در ساوه تولد یافت . پدرش علاءالدین ا