سدنکلغتنامه دهخداسدنک . [ ] (اِخ ) نام منزلیست به تغزغز که دایم اندر وی برف و باران بود. (از حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 78).
قایم شدنکلغتنامه دهخداقایم شدنک . [ ی ِ ش ُ دَ ن َ ] (اِ مرکب ) قایم باشک . قایم بازی . قسمی بازی اطفال . در این بازی عده ای از حریفان پنهان شوند و چندتن دیگر به یافتن آنها کوشند.
غایم شدنکلغتنامه دهخداغایم شدنک . [ ی ِ ش ُ دَ ن َ ] (اِمرکب ) غایم باشک یا غایم موشک . رجوع به غایم شود.
لَا يَصُدُّنَّکَفرهنگ واژگان قرآنمبادا که تو را باز دارند - مبادا که جلوی تو را بگیرند ( در اصل "لا یصدوا" بوده که بعد از اضافه شدن نون تأکید به این شکل درآمده است)
سیدنوقلغتنامه دهخداسیدنوق . [ س َ دَ ] (اِ) شاهین . (مهذب الاسماء). صقر است که گویند شاهین است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به سوذنیق ، سیذانق ، سیذنوق ، شوذنیق ، سیذونیق و شوذنق المعرب جوالیقی ص 186 شود.