لغتنامه دهخدا
سرائیدن . [ س َ دَ ] (مص ) نغمه . (غیاث ). نغمه کردن و سرود گفتن . (آنندراج ). ترنم . (مجمل اللغة) (دهار). تغنیة. (مجمل اللغة). تغنی . (مجمل اللغة) (المصادرزوزنی ). معروف است و در کلیسای قدیم قسمتی از عبادات الهیه محسوب بود و در تمام اوقات نماینده ٔ شادی و خوشحالی بوده و هست