لغتنامه دهخدا
سراجی بلخی . [ س ِ ی ِ ب َ ] (اِخ ) نامش معین الدین و شمع جمع افاضل و سرجویبار فضایل بود. سراج وهاج سپهر از غیرت پرتو شعله ٔ قریحت او سوخته و افاضل و اماثل خراسان هر یک از شعله ٔ خاطر او در تراکم ظلمات محن هزار چراغ افروخته و این چند بیت از غزلیات او تحریر افتاد تا ازروایع بد