ترجمه مقاله

سرحلقه

sarhalqe

سرپرست و بزرگ‌تر یک دسته از مردم؛ سردسته.

بانی، رکن، سرخیل، رهبر، سردسته، سرکرده، سرگروه، سلسلهجنبان، پیشوا

ترجمه مقاله