لغتنامه دهخدا
سرخاب . [ س ُ ] (اِ مرکب )نوعی از مرغابی باشد سرخ رنگ . گویند ماده ٔ آن را مانند زنان حیض برآید، و بعضی گویند پرنده ای است که تمام شب از جفت خود جدا باشد و یکدیگر را نبینند لیکن آواز دهند و بسمت آواز بقصد ملاقات هم آیند، اما ملاقی نشوند و تمام شب بیقرار باشند و چون از جفت جدا