سرخوابلغتنامه دهخداسرخواب . [ س َ خوا / خا ](اِ مرکب ) نام فنی از کشتی . (آنندراج ) : ور مخالف که ترا گفته که سرخواب مزن گرد موی کمرت پیچ شود تاب مزن .میرنجات (از آنندراج ).
سیرخوابلغتنامه دهخداسیرخواب .[ خوا / خا ] (ص مرکب ) آنکه خواب کامل کند. آنکه زیاد میخوابد. که نیک و به اندازه بخوابد : به اشک چشم چون خانه کورمیخ کشندچو غنچه هیچم باشد که سیرخواب کنند. مسعودسعد (دیوان چ رشید