لغتنامه دهخدا
سربار. [ س َ ] (اِ مرکب ) بار اندک که بر بار بسیار گذارند و آن را به تازی علاوه خوانند، مبدل سروار و سرواره . (رشیدی ) (آنندراج ). علاوه . (ملخص اللغات حسن خطیب ) : وجود خسته ٔ من زیر بار جور فلک جفای یار به سربار برنمیگیرد. <p class="autho