لغتنامه دهخدا
دواندن . [ دَ دَ ] (مص ) دوانیدن . به حرکت سریع و تند واداشتن . رفتن با شتاب داشتن . کسی یا حیوانی را به دویدن واداشتن . تاختن . به تاخت درآوردن . (یادداشت مؤلف ). تازاندن : گمانی برم من که پیران کنون دواند سوی شاه توران هیون . <p class="a