سر و صورتفرهنگ گنجواژه صورت، سامان، نظم. سر و صورت تراشیدن، سر و صورت صفا دادن. سر و صورت دادن= نظم دادن،انجام دادن.
سر و صورتلغتنامه دهخداسر و صورت . [ س َ رُ رَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) سر و سامان . ترتیب . نظم .- سر و صورت دادن به کاری ؛ تنظیم کردن آن . مرتب ساختن آن .