سلانیکلغتنامه دهخداسلانیک . [ س َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تسالونیک یا سالونیک . رجوع به تسالونیک و سالونیک شود.
پشلنکفرهنگ فارسی معین(پُ یا پِ لَ) (اِ.) 1 - قلعه ای که بالای کوه سازند، کلات . 2 - ابزاری که بنایان به وسیلة آن دیوار را سوراخ می کنند.
سلینکواژهنامه آزاد(محلی هرمزگان) سَلینک؛ خرمایی که قبل یا بعد از رسیدن خشک شود و معمولاً برای خوراک دام استفاده می شود.
گوکیلیلغتنامه دهخداگوکیلی . [ گ َ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ مرکز قضا واقع در 65هزارگزی شهر سلانیک در ساحل غربی شهر واردار و در امتدادراه آهن در ولایت سلانیک یونان . (قاموس الاعلام ترکی ).
لنقظهلغتنامه دهخدالنقظه . [ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ کوچکی مرکز قضا در ولایت وسنجاق سلانیک ، واقع در بیست هزارگزی شمال شرقی سلانیک . دارای 1700 تن سکنه و یک جامع شریف و یک مسجد و یک کلیسا. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
معنویلغتنامه دهخدامعنوی . [ م َ ن َ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم عثمانی است وی اهل سلانیک و به طریقه ٔ مولویه منتسب بود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
پوسیدیلغتنامه دهخداپوسیدی . [پ ُ] (اِخ ) نام دماغه ای واقع در مدخل خلیج سلانیک و در ساحل غربی شبه جزیره ٔ کسندره ، ممتد بجانب جنوب غربی . (قاموس الاعلام ترکی ).
پیروسلغتنامه دهخداپیروس . [ ی ِ ] (اِخ ) نام کوهی در خطه ٔ قدیم پیریا از مقدونیه که در توازی ساحل غربی خلیج سلانیک واقع شده و بزعم افسانه پردازان یونانی مکان پریان موسه ، از ارباب انواع فنون بوده است .