سلعاملغتنامه دهخداسلعام . [ س ِ ] (ع اِ) فراخ حلق . || کلان شکم . || درازبینی . || گرگ باریک دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سلهملغتنامه دهخداسلهم . [ س َ هََ ] (ع ص ) لاغر. || دراز. || ناتوان از بیماری . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
صلعملغتنامه دهخداصلعم . [ ص َ ع َ ] (اِ) اختصار و رمزاست در صلی اﷲ علیه (و آله ) و سلم . و آن درودی است که بر پیغمبر اسلام (ص ) فرستند. رجوع بدان لغت شود.
درازپتفوزلغتنامه دهخدادرازپتفوز. [ دِ پ َ ] (ص مرکب ) پوزه دراز. سلعام . (منتهی الارب ). رجوع به درازپوزه شود.
درازبینیلغتنامه دهخدادرازبینی . [ دِ ] (ص مرکب ) که بینی دراز دارد. أخطم ، أشم و سلعام ؛ درازبینی فراخ حلق کلان شکم . (منتهی الارب ).