سمعانیلغتنامه دهخداسمعانی . [ س َ ] (اِخ ) (426 - 489 هَ . ق .) منصوربن محمدبن عبدالجباربن احمد مروزی سمعانی تمیمی ، مکنی به ابوالمظفر. مفسر و از علماء حدیث و از اهل مرواست . از جمله ٔ کتب او: تفسیر سمعانی است در سه جلد و انتقا
سمعانیلغتنامه دهخداسمعانی . [ س َ ] (اِخ ) ابوسعید عبدالکریم بن محمدبن منصور تمیمی مرازی . شافعی فقیه و مورخ و حافظ حدیث . وی در 562 هَ . ق . بدنیا آمد و در سال 616 هَ . ق . درگذشت . وی به شهرهای دور سفر و با علماء و محدثان ملا
سمعانیلغتنامه دهخداسمعانی . [ س َ ] (اِخ ) فخرالدین ابوالمظفر عبدالرحیم بن عبدالکریم . فقیه و عالم بزرگ خراسان و از خاندان سمعانی است . متولد 537، وفات 614 یا 616 هَ . ق . (فرهنگ فارسی معین ).<
سمعانیلغتنامه دهخداسمعانی . [ س َ ] (ص نسبی ) منسوب است به سمعان که نام بطنی است . (الانساب سمعانی ) (لباب الانساب ).
حسین سمعانیلغتنامه دهخداحسین سمعانی . [ ح ُ س َ ن ِ س َ ] (اِخ ) ابن محمد حنفی . او راست : «خزانة المفتین »که در 740 هَ . ق . پایان یافته است . (هدیة العارفین ج 1 ص 314). و ظاهراً تصحیف سمنگانی (سمن
جرجس سمعانیلغتنامه دهخداجرجس سمعانی . [ ج ِ ج ِ س َ ] (اِخ ) راهب دیر سمع-ان بود. او را تألیفی است که مجادلات خود را با سه تن از فقهای مسلمان که در قرن سیزدهم میلادی روی داده جمع آوری کرده است . (از معجم المؤلفین ).
شمیهنیلغتنامه دهخداشمیهنی . [ ش َ هََ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن قهزاد شمیهنی . امام متقن راویان است و از نصربن شمیل و جز وی روایت کرد و مسلم بن حجاج در کتاب صحیح خود از او روایت دارد. مرگ وی به سال 262 هَ . ق . اتفاق افتاده است . (از لباب الانساب ).
سمعانلغتنامه دهخداسمعان . [ س َ ] (اِخ ) نام یکی از محدثین و نقله ٔ کتب از زبانهای دیگر به عربی او با ایوب زیج بطلمیوس و عده ٔ دیگر از کتب قدیمه را برای محمدبن خالدبن یحیی بن برمک ترجمه کرده اند. (ابن الندیم ).
حسین سمعانیلغتنامه دهخداحسین سمعانی . [ ح ُ س َ ن ِ س َ ] (اِخ ) ابن محمد حنفی . او راست : «خزانة المفتین »که در 740 هَ . ق . پایان یافته است . (هدیة العارفین ج 1 ص 314). و ظاهراً تصحیف سمنگانی (سمن
جرجس سمعانیلغتنامه دهخداجرجس سمعانی . [ ج ِ ج ِ س َ ] (اِخ ) راهب دیر سمع-ان بود. او را تألیفی است که مجادلات خود را با سه تن از فقهای مسلمان که در قرن سیزدهم میلادی روی داده جمع آوری کرده است . (از معجم المؤلفین ).
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) سمعانی . احمدبن منصور سمعانی . رجوع به سمعانی و رجوع به احمد... شود.
جوشنیلغتنامه دهخداجوشنی . [ ج َ ش َ ] (اِخ ) سمعانی گوید: به گمان من بطنی از غطفان است . (انساب سمعانی ).
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) احمدبن منصور سمعانی . رجوع به سمعانی و رجوع به احمد... شود.
جارستلغتنامه دهخداجارست . [ رَ ] (اِخ ) نام جد بکادبن محمد جارستی است . (الانساب سمعانی ). رجوع به الانساب سمعانی شود.
حسین سمعانیلغتنامه دهخداحسین سمعانی . [ ح ُ س َ ن ِ س َ ] (اِخ ) ابن محمد حنفی . او راست : «خزانة المفتین »که در 740 هَ . ق . پایان یافته است . (هدیة العارفین ج 1 ص 314). و ظاهراً تصحیف سمنگانی (سمن
جرجس سمعانیلغتنامه دهخداجرجس سمعانی . [ ج ِ ج ِ س َ ] (اِخ ) راهب دیر سمع-ان بود. او را تألیفی است که مجادلات خود را با سه تن از فقهای مسلمان که در قرن سیزدهم میلادی روی داده جمع آوری کرده است . (از معجم المؤلفین ).