سنخیتلغتنامه دهخداسنخیت . [ س ِ خی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ) از یک سنخ بودن . به گونه و اصل همانندی داشتن .
شناختلغتنامه دهخداشناخت . [ ش ِ ] (مص مرخم ، اِمص ) اسم مصدر از شناختن . عرفان . معرفت . شناسایی . عرفه . علم . شناختن . (ناظم الاطباء). عرفه . (منتهی الارب ) : اندر شناخت راه حق تعالی . (منتخب قابوسنامه ص 10).آنکه خود را شناخت نتوا
شناختفرهنگ فارسی عمید۱. آشنایی.۲. فهم و دریافت.۳. علم و معرفت: ◻︎ نه هر سخن که برآید بگوید اهل شناخت / به سرّ شاه سر خویشتن نشاید باخت (سعدی: ۱۳۰).
بروننِتextranetواژههای مصوب فرهنگستانتعدادی دروننِت بههمپیوسته که معمولاً ازنظر موضوع سنخیت دارند