سوارهنظامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) هنظام، اسواران، پلیس سواره شوالیه وسیلۀ نقلیۀ جنگی
سواره نظاملغتنامه دهخداسواره نظام . [ س َ رَ / رِ ن ِ ] (اِ مرکب ) سپاهیان سواره . قسمتی از سربازان که افراد آن سوار اسبند. مقابل پیاده نظام .
dragoonsدیکشنری انگلیسی به فارسیdragoons، سواره نظام، بزور شکنجه بکاری واداشتن، سواره نظام را هدایت کردن
dragoonدیکشنری انگلیسی به فارسیdragoon، سواره نظام، بزور شکنجه بکاری واداشتن، سواره نظام را هدایت کردن