سوایلغتنامه دهخداسوای . [ س َ ] (ق ) بیرون از. بجز. مگر. جز. (یادداشت بخط مؤلف ). مأخوذ از سواء تازی . جز. مگر. غیر. (ناظم الاطباء).
مجموعۀ احساسیsoap opera, soap, soaperواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ تلویزیونی سبک و احساسی که معمولاً در طول روز پخش میشود
صابون فلزیmetallic soapواژههای مصوب فرهنگستاننمک اسیدهای استئاریک یا اولئیک یا پالمیتیک یا لوریک و یک فلز سنگین، مانند کبالت یا مس که از آن برای خشککردن درپوش رنگها و جوهرها، در قارچکشها و مواد ضد آب، استفاده میکنند
سوایرلغتنامه دهخداسوایر. [ س َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سایرة : امثله توقیعات او در اقطار جهان چون سوایر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). رجوع به سائر شود.
سوایرلغتنامه دهخداسوایر. [ س َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سایرة : امثله توقیعات او در اقطار جهان چون سوایر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). رجوع به سائر شود.
رسوایلغتنامه دهخدارسوای . [ رُس ْ ] (ص ) رسوا. (از شعوری ج 2 ورق 27). رجوع به رسوا در همه ٔ معانی شود.