لغتنامه دهخدا
سوزش . [ زِ ] (اِمص ) سوختن . حرقت و التهاب . (ناظم الاطباء). احساس رنج و اذیتی که در برخورد آتش ببدن پدید می آید. (ناظم الاطباء) : اگر اندر سینه سوزش و حرارتی باشد... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رگی گشادم و خون بیرون کردم مقداری سره ، آن سوزش اندکی کمتر شد