خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوخاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سوخاری
/so(u)xāri/
معنی
۱. برشتهشده.
۲. (اسم) نوعی نان خشک و برشته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
crisp, crispy
-
جستوجوی دقیق
-
سوخاری
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] (اِ.) برشته .
-
سوخاری
لغتنامه دهخدا
سوخاری . [ س ُ ] (روسی ، ص ، اِ) سوخارین . نوعی نان خشک که از آرد سفید است ، نان سوخارین را قنادهاپزند و کمی شیرین است . (یادداشت بخط مؤلف ). قسمی نان شیرینی خشک و سبک . بکسمات . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سوخاری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [روسی. فارسی] so(u)xāri ۱. برشتهشده.۲. (اسم) نوعی نان خشک و برشته.
-
واژههای مشابه
-
fritter
لقمهسوخاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قطعهغذایی که آن را پس از پوشاندن با خمیرابه، در روغن غوطهور و سرخ میکنند
-
جستوجو در متن
-
swanned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوخاری
-
swonken
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوخاری
-
sockmaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوخاری
-
slicker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوخاری، حقه باز، صیقل زن
-
zwiebacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zwiebacks، نان سوخاری نان خشک تخم مرغدار
-
zwieback
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zwieback، نان سوخاری نان خشک تخم مرغدار
-
برشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برشته کردن، بریان کردن ۲. تف دادن، تفت دادن، بو دادن ۳. سوخاری کردن
-
جوجه
فرهنگ فارسی معین
(جِ) (اِ.) 1 - نوزاد پرندگان . 2 - نوزاد مرغ خانگی . ؛~ سوخاری خوراکی که تکه های جوجة مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند. ؛ ~ کباب خوراکی از قطعه های بریده شدة مرغ یا جوجه مرغ در مخلوطی از پیاز و زعفران و آب لیمو که به سیخ می کشند و...
-
بسماط
لغتنامه دهخدا
بسماط. [ ] (معرب ، اِ) خبز رومی . کمک بقسمات . (یادداشت مؤلف ). بسکمات . بسکماج . نان سوخاری . بیسکویت . متداول امروز عراق باسماق ، مأخوذ از ترکی .