سوختپاشfuel injector 2, injection pumpواژههای مصوب فرهنگستانپمپ موتورگرد پرفشاری که سوخت را با فشار زیاد به محفظۀ احتراق وارد میکند
مدارک چونساختas-built documentation, as-built recordsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ اسناد و نقشهها و نمودارهایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
جوشکاری اُکسیسوخت گازیoxyfuel gas welding, OFW, gas weldingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری که در آن با گرمای حاصل از شعلۀ اُکسیسوخت گازی قطعات درهم ممزوج میشوند
سوخت پاشلغتنامه دهخداسوخت پاش . (نف مرکب ، اِ مرکب ) برای پراکنده کردن نفت و بنزین در ماشین در فرهنگستان بجای ژیکلور پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
سامانۀ سوختپاشیfuel injection system, fuel injection, FIواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای سوخترسان که در آن، بهجای استفاده از کاربراتور، سوخت مستقیماً به داخل سیلندر یا به داخل چندراهۀ ورودی سوخت با فشار پاشیده میشود
سوخت پاشلغتنامه دهخداسوخت پاش . (نف مرکب ، اِ مرکب ) برای پراکنده کردن نفت و بنزین در ماشین در فرهنگستان بجای ژیکلور پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
ژیکلرلغتنامه دهخداژیکلر. [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) کلمه ای است فرانسوی از اصطلاحات هواپیمائی . بجای آن در فرهنگستان ایران لغت «سوخت پاش » وضع شده و آن آلتی است که بنزین را در موتورهواپیما پراکنده کند تا بتواند با هوا مخلوط شود.
انژکتورفرهنگ فارسی معین(اَژِتُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - سوخت پاش ، پستانک سوراخ دار در مشعل گازوییلی که سوخت به شکل خاصی از آن به بیرون پاشیده می شود. 2 - دستگاه تزریق سوخت در موتورهای دیزلی یا بنزینی .