سینهسُریsurge 3واژههای مصوب فرهنگستانسُریدن خطی شناور به جلو، بر روی شیب موجهای بلند در دریای توفانی
همسُراییchorus 4واژههای مصوب فرهنگستانقطعهای برای گروه همسُرایان که اغلب پویهای از یک اثر بزرگ است
سورچیلغتنامه دهخداسورچی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که گاری و درشکه و دلیجان را میراند. درشکه چی . (فرهنگ فارسی معین ). راننده ٔ ارابه . آنکه ارابه و مانند آن راند. ارابه ران . ظاهراً از سور ترکی و چی است . (یادداشت بخط مؤلف ).
سورگلغتنامه دهخداسورگ . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. دارای 388 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، میوه جات ، زعفران ، ابریشم . شغل اهالی زراعت و قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir=
سوگیری میزان بستریadmission rate biasواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت خصوصیات موردها و شاهدها در مطالعات موردشاهدی بیمارستانی که ناشی از تفاوت نسبت بستری بیمارستانی در هر کدام است متـ . سوگیری برکسونی Berkson's bias, Berksonian bias
سوگیریbias 2واژههای مصوب فرهنگستانهرگونه انحراف نظاممند یا خطای منظم در نتیجهگیری یا استنباط یا فرایندهای منتهی به این انحراف
تصحیح سوگیریheading correctionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تصحیح ارتفاعی (leveling correction) دادههای مشاهدهای برای جبران تغییرات اندازهگیریشدة حاصل از جهت پرواز هواگرد نسبت به میدان مغناطیسی زمین
سوگیریbias 2واژههای مصوب فرهنگستانهرگونه انحراف نظاممند یا خطای منظم در نتیجهگیری یا استنباط یا فرایندهای منتهی به این انحراف