لغتنامه دهخدا
سرک . [ س َ رَ ] (اِمصغر) مصغر سر است . (برهان ). || فاضل وزن . فاضل قیمت . فاضل در اندازه . قناس در جامه . (یادداشت مؤلف ): این لباس سرک دارد. این پارچه سرک دارد.- سرک کردن ؛ بریدن شاخهای سر درختی که برپاست . (یادداشت مؤلف ).- <span class="