سِمسوریواژهنامه آزادنوعی میوه تابستانی شبیه گرمک که به طالبی مشهور است ولی در بعضی از مناطق به این نام شهرت دارد(خصوصا در اصفهان)
سمساریلغتنامه دهخداسمساری . [ س ِ ] (حامص ) عمل و شغل سمسار. || (اِ) دکان سمساری . (فرهنگ فارسی معین ).
سمساریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، بنگاه رهنی، گروگیر، بانک رهنی، ~ کارگشایی صرافی سمسار، مرتهن، صراف
سمسورلغتنامه دهخداسمسور. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جی بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان . دارای 2017 تن سکنه . آب آن از زاینده رود. محصول آنجا غلات ، پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).