خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِیخ چُولَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] six ۱. آلت فلزی که تکههای گوشت را به آن میکشند و روی آتش کباب میکنند.۲. هر چیز راست و نوکتیز فلزی یا چوبی مانند سوزن و خار و سرشاخۀ نازک درخت.۳. (قید) [عامیانه، مجاز] راست؛ مستقیم.
-
سیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سنسکریت] six = سیک
-
سیخ پر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [سنسکریت. فارسی] [قدیمی] sixpar جوجۀ مرغ که تازه پر درآورده و پرهایش مانند سیخ راست باشد؛ خارپر؛ سوزنپر؛ سوزنبال.