سپغلغتنامه دهخداسپغ. [ س َ پ َ ] (ص ) خوب روی و جمیل و زیبا. || پاک و صاف . || (اِ) خانه ای که دارای دریچه های شیشه ای باشد و یا منقش از صورتها و شکلها بود. || نان و یا کماج برشته شده ٔ به روی اخگر و یا در زیر خاکستر. (ناظم الاطباء).
سپغلغتنامه دهخداسپغ. [س ُ پ ُ ] (اِ) سقف خانه . || شان عسل . || نی . (آنندراج ). نی و قصب . (ناظم الاطباء).
تونل شوکshock tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در آن سیال با سرعت بالا جریان مییابد و شوکهایی با ماخ 6 تا 25 تولید میکند
لولۀ شوکshock tubeواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در پژوهشهای فوقِصوتی کاربرد دارد و در آن سیال با فشار بالا جریان مییابد و در آزمونگاه به سرعت بسیار بالایی میرسد
مرحلۀ شوک و انکارdenial and shock stageواژههای مصوب فرهنگستاننخستین مرحله از پنج مرحلۀ فرایند مرگ که دورۀ زودگذر و حادی است و در آن فرد با شناسایی و پذیرش اینکه به یک بیماری کشنده مبتلاست، دچار اضطراب شدیدی میشود