شقوبلغتنامه دهخداشقوب . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَقْب و شِقْب . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ شقب ، به معنی مغاکی میان دو کوه یا شکاف کوه . (آنندراج ). رجوع به شقب شود.
شکوبلغتنامه دهخداشکوب . [ ش ُ ] (اِ) دستار. مندیل . (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ). دستار را گویند. (از فرهنگ جهانگیری ). || رومال . دستمال . (ناظم الاطباء).
سکوبلغتنامه دهخداسکوب . [ س َ ] (ع ص ) آب ریزان . (آنندراج ). ابر آب ریزان . ج ِ سکب . (مهذب الاسماء). سیالة التی یصب علی العضوقلیلا قلیلا عن قریب قال ابوالفرج الفرق بینه و بین النطول ان النطول یستعمل فی الشی ٔ الرقیق . ج ، سکوبات .
سکوبلغتنامه دهخداسکوب . [ س ُ ] (ع مص ) ریخته شدن آب . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ).
rampsدیکشنری انگلیسی به فارسیرمپ ها، سطح شیب دار، پلکان، سکوب سراشیب، پلهء سراشیب، پیچ، دست انداز، خشم، خزیدن، صعود کردن، بالا بردن یا پایین آوردن
rampدیکشنری انگلیسی به فارسیرمپ، سطح شیب دار، پلکان، سکوب سراشیب، پلهء سراشیب، پیچ، دست انداز، خشم، خزیدن، صعود کردن، بالا بردن یا پایین آوردن
تعليةدیکشنری عربی به فارسیسرازيرشدن , خزيدن , صعود کردن , بالا بردن يا پايين اوردن , سکوب سراشيب , سرازير , پله ء سراشيب , پيچ , دست انداز , پلکان , سطح شيب دار
سکوبلغتنامه دهخداسکوب . [ س َ ] (ع ص ) آب ریزان . (آنندراج ). ابر آب ریزان . ج ِ سکب . (مهذب الاسماء). سیالة التی یصب علی العضوقلیلا قلیلا عن قریب قال ابوالفرج الفرق بینه و بین النطول ان النطول یستعمل فی الشی ٔ الرقیق . ج ، سکوبات .
سکوبلغتنامه دهخداسکوب . [ س ُ ] (ع مص ) ریخته شدن آب . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ).
سکوبلغتنامه دهخداسکوب . [ س َ ] (ع ص ) آب ریزان . (آنندراج ). ابر آب ریزان . ج ِ سکب . (مهذب الاسماء). سیالة التی یصب علی العضوقلیلا قلیلا عن قریب قال ابوالفرج الفرق بینه و بین النطول ان النطول یستعمل فی الشی ٔ الرقیق . ج ، سکوبات .
سکوبلغتنامه دهخداسکوب . [ س ُ ] (ع مص ) ریخته شدن آب . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ).
مسکوبلغتنامه دهخدامسکوب . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از سکب . ریخته شده : ماء مسکوب (قرآن 31/56)؛ آبی روان پیوسته و آبی ریخته . (مهذب الاسماء). آبی که بر روی زمین روان باشد بی کنده . (منتهی الارب ). سایل . جاری . و رجوع به سکب شود.
اسکوبلغتنامه دهخدااسکوب . [ ] (اِخ ) شهریست در روم ایلی مرکز ولایت قوصوه بساحل نهر «واردار» در 180 هزارگزی شمال غربی سلانیک . قسمت اعظم شهر در جهت شمال شرقی نهر مزبورواقع است و فقط یکی دو محله در جانب جنوب غربی نهر فوق وجود دارد. شهر در دو جلگه ٔ بسیار زیبا وا