سیاهنقطۀ نسبیrelative scotomaواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای در میدان بینایی که در آن ادراک نور فقط کاهش یافته است یا فقدان دید، محدود به نوری از طولِموجهای خاص است
سیاهنقطۀ مثبتpositive scotomaواژههای مصوب فرهنگستانسیاهنقطهای که به شکل لکه یا نقطهای سیاه در میدان بینایی ظاهر میشود و بیمار خود از آن آگاه است
سیاهنقطۀ محیطیprepheral scotomaواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای محروم از رؤیت، دور از نقطۀ تثبیت دید و متمایل به محیط میدان بینایی
سیاهنقطۀ مرکزیcentral scotomaواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای محروم از بینایی، منطبق با نقطۀ تثبیت دید که رؤیت مرکزی را مختل میکند یا بهکلی از بین میبرد
سیاهنقطۀ مطلقabsolute scotomaواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای در میدان بینایی که در آن ادراک نور بهکلی از بین رفته است