نوار دور شیشۀ جلوwindshield surround, indscreen surroundواژههای مصوب فرهنگستاننواری لاستیکی برای درزگیری دور شیشۀ جلو و نگهداری شیشه در قاب آن
قاب جلوپنجرهradiator grille surround, grill surroundواژههای مصوب فرهنگستانقابی فلزی که جلوپنجره در آن قرار میگیرد و غالباً به صفحۀ جلوی بدنۀ خودرو متصل است
قاب چراغ عقبtail light surround, rear light surroundواژههای مصوب فرهنگستانقاب تزیینی که در برخی از خودروها دور چراغ عقب نصب میشود
سگرانلغتنامه دهخداسگران . [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان وسط بخش شهرستان تهران ، دارای 396 تن سکنه است . آب آن از چشمه سار و سگران و محصول آن چای ، غلات ، یونجه ، میوه جات است . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
حبارلغتنامه دهخداحبار. [ ] (اِخ ) شهریست [ به ناحیت کرمان ] میان سیرگان و بم . جایی سردسیر و هوای درست و آبادان و با نعمت بسیار و آبهای روان و مردم بسیار. (حدود العالم ).
رامینلغتنامه دهخدارامین . (اِخ ) شهری است (بناحیت کرمان ) میان سیرگان و بم . جاییست سردسیر که هوای درست دارد وآباد و با نعمت بسیار، و آبهای روان بسیار است . (از حدود العالم ).
غبیرالغتنامه دهخداغبیرا. [ غ ُ ب َ ] (اِخ ) شهری است [ به ناحیت کرمان ] میان سیرگان و بم . جائی سردسیر و هوای درست و آبادان و با نعمت بسیار و آبهای روان و مردم بسیار. (حدود العالم ).
سروستانلغتنامه دهخداسروستان . [ س َرْ وِ ] (اِخ ) شهری است [ به ناحیت میان کرمان ] میان سیرگان [ سیرجان ] و بم . جایی سردسیر و هوای درست و آبادان و با نعمت بسیار و آبهای روان و مردم بسیار. (حدود العالم ).