روشمند، سامانمند، قاعدهمند، نظاممند، مدون، منسجم ≠ نامنسجم
systematically
( ~ .) [ فر. ] (ص .) دارای ساختار و ن ظام ، نظام مند.
سامان مند سازمان مند سازمند
سیستماتیک