تکخوانsoloistواژههای مصوب فرهنگستانخواننده یا نوازندهای که قطعۀ موسیقی را غالباً بدون همراهی اجرا کند متـ . تکنواز
بَر ِ دستهsul tasto (it.), sulla tasteria (it.)واژههای مصوب فرهنگستاندستور یا شیوهای در نواختن سازهای زهی با حرکت کمانه در نزدیکی یا بر روی رودسته
سلالغتنامه دهخداسلا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهری است در اقصی مغرب بعد از آن آبادی نیست مگر یک شهر کوچک موسوم به عرینطوف از طرف شمال و جنوب وصل به دریاست و در طرف غربی آن یک نهر جاری است و در مغرب مهدیه واقع شده است . (معجم البلدان ). شهری بمراکش بجنوب مهدیه . (ابن بطوطه ).
عقيقدیکشنری عربی به فارسیسنگ قيمتي , عقيق , نار سنگ , لعل , حجر سيلا ن , نوعي لولا يا مفصل , عين الشمس , عين الهر , شيشه شيري رنگ
سیلالغتنامه دهخداسیلا. (اِخ ) سیلا از خانواده ٔ کورنلیا در شهر روم متولد شد و در 78 ق .م . درگذشت . سیلانخست هم کارماریوس بود. لکن چندی بعد رقیب وی گردیدو در سال 88 ق .م . به مقام کنسولی روم رسید. با مهرداد هفتم (معروف به اپا
تاکسیلالغتنامه دهخداتاکسیلا. (اِخ ) تاکسیل . پایتخت کشوری قدیمی بشمال هند که فرمانروای آن بهمین نام «تاکسیل » معروف گشت و اکنون این شهر را اتوک نامند. قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تاقسیله آرد: نظر بتواریخ قدیمه نام شهری بود بر ساحل سند و تاقسیل پادشاه قدیم این خطه آن را پایتخت خود قرار داده بود
سیلالغتنامه دهخداسیلا. (اِخ ) سیلا از خانواده ٔ کورنلیا در شهر روم متولد شد و در 78 ق .م . درگذشت . سیلانخست هم کارماریوس بود. لکن چندی بعد رقیب وی گردیدو در سال 88 ق .م . به مقام کنسولی روم رسید. با مهرداد هفتم (معروف به اپا
کسیلالغتنامه دهخداکسیلا. [ ک َ ] (اِ) دارویی مانند دارچین که سلیخه و کسیدا نیز گویند. (ناظم الاطباء). کسیله . به هندی کهیلا گویند.
مسیلالغتنامه دهخدامسیلا. [ م َ ] (اِخ ) مسیلة. شهری است به مغرب از ابنیه ٔ فاطمیان . (منتهی الارب ).