سوسنهلغتنامه دهخداسوسنه . [ سو س َ ن َ / ن ِ ] (اِ) سوسن باشد. (برهان ) (اوبهی ) (از آنندراج ). مفرد سوسن . (منتهی الارب ) : ماه فروردین بگل بر ماه دی بر باد رنگ مهر جان بر نرگس و فصل خزان بر سوسنه .منوچهری
سوءپیشینهcriminal record,police recordواژههای مصوب فرهنگستانسابقة کیفری افراد مجرم که پلیس قضایی در قالب پروندههای مجزا تهیه و تکمیل میکند و در دایرهای ویژه بایگانی و درصورت لزوم بازیابی میشود
سوسنیلغتنامه دهخداسوسنی . [ سو س َ ] (ص نسبی ) اسب کبود. || هر شی ٔ که کبود و نیلی باشد. (غیاث ) (آنندراج ). رنگ کبودی که به سبزی زند. (یادداشت بخط مؤلف ). برنگ گل سوسن . آسمانجونی . (یادداشت بخط مؤلف ).
شوشنیگلغتنامه دهخداشوشنیگ . (اِخ ) کورت ادوارد فُن . سیاستمدار و صدراعظم اتریشی (1934 م .) که به سال 1897 م . در ریوا متولد و بسال 1938 م . بدستور هیتلر زندانی گردید و کشور اتریش ضمیمه ٔ آلمان