شاخة دکل پرچمsignal yardواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای از میلههای افقی که به بخش پیشین دکل پرچم متصل است و در طول آن قرقرههایی برای نصب طناب پرچم و پرچمها تعبیه شده است
شاخه شاخه کردنلغتنامه دهخداشاخه شاخه کردن . [ خ َ / خ ِخ َ / خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به شاخه ها منقسم کردن .
طناب پرچمsignal halyardواژههای مصوب فرهنگستانهریک از طنابهای سبک و معمولاً پنبهای، که برای نصب انواع پرچم، از میان قرقرههای تعبیهشده بر شاخة دکل پرچم عبور داده میشود
شاخةلغتنامه دهخداشاخة. [ خ َ ](ع ص ) (از: «ش ی خ ») معتدل از هر چیزی . (منتهی الارب ).الشاخة من الرجال ؛ المعتدل القد. (اقرب الموارد).
شاخةلغتنامه دهخداشاخة. [ خ َ ](ع ص ) (از: «ش ی خ ») معتدل از هر چیزی . (منتهی الارب ).الشاخة من الرجال ؛ المعتدل القد. (اقرب الموارد).