خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاخه گل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاخه گل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spray
-
واژههای مشابه
-
شاخة
لغتنامه دهخدا
شاخة. [ خ َ ](ع ص ) (از: «ش ی خ ») معتدل از هر چیزی . (منتهی الارب ).الشاخة من الرجال ؛ المعتدل القد. (اقرب الموارد).
-
شاخه شاخه شدن
لغتنامه دهخدا
شاخه شاخه شدن . [خ َ / خ ِ خ َ / خ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تشعب . انشعاب .
-
شاخه شاخه کردن
لغتنامه دهخدا
شاخه شاخه کردن . [ خ َ / خ ِخ َ / خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به شاخه ها منقسم کردن .
-
شاخه شاخه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ramify
-
شاخه شاخه شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
fork, ramify
-
شاخه شاخه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ramify
-
شاخه شاخه منشعب شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
branch
-
شاخه شاخه شدن
دیکشنری فارسی به عربی
فرع
-
پنج شاخه
لغتنامه دهخدا
پنج شاخه . [ پ َ خ َ / خ ِ ] (اِ مرکب ) قسمی شمعدان فلزین یا بلورین . نوعی جار و چل چراغ با کاسه ٔ بلورین که پنج شمع خورد.
-
neurite 1
پیشاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← عصبشاخه
-
branch collar
یقۀ شاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی چوبی که در محل اتصال شاخه به ساقه بهویژه در پایین شاخه شکل میگیرد
-
neurite 2
عصبشاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هر زائده یا شاخۀ منشعب از یاختۀ عصبی، اعم از آسه یا دارینه متـ . پیشاخه
-
branch 1
شاخه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، شیمی] [رایانه و فنّاوری اطلاعات] هریک از مجموعهدستورهای پیاپی اجرایی در یک برنامه که با توجه به وضعیت یک یا چند متغیر، هدایت فعالیت رایانه را بر عهده میگیرد [شیمی] گروهی از اتمهای مشابه که از یک حلقه یا زنجیرۀ مستقیم منش...