شاررنلغتنامه دهخداشاررن . [رُ ] (اِخ ) پیر. دانشمندعلم الاخلاق فرانسوی متولد در شهر پاریس (1541 - 1603م .). وی وکیل دعاوی و عضو کانون وکلا بود. در اثر خود موسوم به «رساله ٔ عقل » تتبعات مونتنی را بوجه ناهنجاری اقتباس نموده است
سورچرانلغتنامه دهخداسورچران . [ چ َ ] (نف مرکب ) (تداول عامیانه ) آنکه بیشتر بمهمانیها رود از شکم پرستی . طفیل العرائس . سوری . (یادداشت بخط مؤلف ). آنکه دایماً در فکر سور خوردن باشد. سوری . || مفت خور. (فرهنگ فارسی معین ).
سورچرانفرهنگ فارسی عمیدکسی که هرجا سور و مهمانی باشد بیدعوت برود و بیشتر اوقات بر سر سفرۀ دیگران غذا بخورد.