شاطرانلولغتنامه دهخداشاطرانلو. [ طِ ] (اِخ ) نام یکی از ایلات ساکن اطراف خلخال است که هزار خانوار دارد، ییلاق و قشلاق ندارد. زبان افراد ایل ، کردی است . عده ای از آنان مهاجرت کرده در اطراف قوچان سکنی گزیده اند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 108).
داودخانهلغتنامه دهخداداودخانه . [ وو ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد. واقع در 10هزارگزی باختر کیوی و 6هزارگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه . دارای 137 سکنه . آب آن از چشم
صومعه ٔ رودبارلغتنامه دهخداصومعه ٔ رودبار. [ ص َ م َ ع َ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش شاهرود شهرستان هروآباد، واقع در 37 هزارگزی خاور هشجین و 44 هزارگزی راه شوسه ٔ هروآباد به میانه . این ده کوهستانی و هوای آن معتدل است . <span
چلنبرلغتنامه دهخداچلنبر. [ چ َ لَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد که در 10 هزارگزی فادر مرکز بخش گیوی و 10 هزارگزی راه شوسه ٔ هروآبادبه میانه واقع است . این دهستان کوهستانی و سردسیر است و در کوههای
گندم آبادلغتنامه دهخداگندم آباد. [ گ َ دُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان هروآباد که در 335 هزارگزی جنوب خاوری هشجین و 410 هزارگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن <span class=
خانقاه بفراجردلغتنامه دهخداخانقاه بفراجرد. [ ن َ /ن ِ ب َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد. واقع در 6 هزارگزی جنوب هروآباد و 6 هزارگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه . ناحی