لغتنامه دهخدا
اشاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) اشاعه . اشاعت . تابع دیار گردانیدن چیزی را: اشاعکم السلام و بالسلام ؛ سلامت را پیرو دیار شما گرداند. (منتهی الارب ). || بانگ کردن شتران را و زجر کردن تا برگردند: اشاع بالابل . (منتهی الارب ). || آشکارا کردن . (غیاث ). فاش و آشکار کردن خبر و جز آن : ا