شاغرانلغتنامه دهخداشاغران . [ غ ِ ] (ع اِ) جای منقطع شدن رگ ناف . (منتهی الارب ). منقطع عرق السرة و هو ذوطرفین . (اقرب الموارد).
صغرانلغتنامه دهخداصغران . [ ص ُ ] (ع مص ) خرد گردیدن . (منتهی الارب ). || خوار شدن . (منتهی الارب ). || مائل شدن آفتاب به غروب . (منتهی الارب ). || (ص ) خرد. (منتهی الارب ).