اتابکان الجزیره و شاملغتنامه دهخدااتابکان الجزیره و شام . [ اَ ب َ ن ِ اَ ج َ رَ وَ ] (اِخ ) یا امرای زنگی (521 - 648 هَ . ق .). اتابک عمادالدین زنگی پسر آق سنقر حاجب یکی از غلامان ترک ملکشاه بو
نقاره خانهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجایی که طبل و کوس و کرنا بنوازند؛ محل مخصوصی بر فراز سردرهای بلند که در آنجا هنگام اذان شام و سحر به مناسبت اجرای مراسم و تشریفات طبل و سرنا بزنند.
شاملغتنامه دهخداشام . (اِ) شبانگاه . بتازیش مغرب خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). آخر روز. (بهار عجم ). اول شب که تاریک است . (فرهنگ نظام ). شبانگاه یعنی وقت مغرب . (مؤید الفضلاء).
سحرگاهلغتنامه دهخداسحرگاه . [س َ ح َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) همان زمان پیش از صبح . (بهار عجم ) (آنندراج ). سحر. پیشک از صبح : دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه گریان بسپیده دم و نا
راوهلغتنامه دهخداراوه . [ وُه ْ ] (اِ) ناله و زاری . (از شعوری ج 2 ورق 14) : کند راوه بهر شام و سحرگاه نمیگیرد بسویش گوش آن ماه . میرنظمی (از شعوری ).آیا مصحف لابه نیست ؟ بهر حا