شاهمیر دیلمیلغتنامه دهخداشاهمیر دیلمی . [ رِ دِ ل َ ] (اِخ ) برادر میرک بیک وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که چندی پس از برادر منصب وزارت داشت . وی مردی دانشمند بود و از شاگردان حاج محمود تبریزی بوده است و دیوان شعر دارد. (از الذریعة ج 9 ص
ده شاهمیرلغتنامه دهخداده شاهمیر. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل .واقع در 8هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان . سکنه ٔ آن 99 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیای
شاهمارلغتنامه دهخداشاهمار. (اِخ ) دهی از دهستان علمدار گرگر بخش جلفای شهرستان مرند. دارای 250 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
شاهمارلغتنامه دهخداشاهمار. (اِ مرکب ) ملک ماران . ماری است درازای دو بدست تا سه بدست . و بر سر او نشانی چون اکلیلی یعنی تاجی . و سر او تیز چون اکلیلی یعنی تاجی . و سر او تیز باشد و چشم او سرخ و لون او بسیاهی و زردی زند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
شاهمارلغتنامه دهخداشاهمار. (اِخ ) دهی از بخش گوران شهرستان شاه آباد. دارای 260 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
شاهمارلغتنامه دهخداشاهمار. (اِخ ) دهی از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . دارای 365 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن حبوبات . توتون و میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ده شاهمیرلغتنامه دهخداده شاهمیر. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل .واقع در 8هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان . سکنه ٔ آن 99 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیای