لغتنامه دهخدا
شاهنشاه . [ هََ ](اِ مرکب ) شاهنشه . شاهنشا. مخفف شاهان شاه یعنی شاه شاهان و سرآمد پادشاهان .(از برهان قاطع) (از آنندراج ) (از بهار عجم ). پادشاه پادشاهان . سلطان السلاطین . ملک الملوک : همچو خورشید کجا لشکر سایه شکندلشکر دشمن به زین شکند شاهنش