شبلغتنامه دهخداشب . [ ش َب ب ] (ع اِ) نوعی از زاج باشد و آن را زاج بلور خوانند و گویند که آن از کوه فروچکد و مانند یخ بفسرد و بهترین وی آن است که از جانب یمن آورند و گویند که
براتلغتنامه دهخدابرات . [ ب َ ] (اِخ ) (شب ...) لیله ٔ مبارکه نیمه ٔ شعبان . لیلةالصک . (یادداشت مؤلف ). روز چهاردهم ماه شعبان . (ناظم الاطباء). شب پانزدهم شعبان . شب چک . (فره
شب چکلغتنامه دهخداشب چک . [ ش َ ب ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شبچه . شب برات را گویند که شب پانزدهم شعبان است زیراکه چک به معنی برات است . (برهان ). شب پانزدهم شعبان که شب ب
لیلةالبراتلغتنامه دهخدالیلةالبرات . [ ل َ ل َ تُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب )شب برات . رجوع به برات و کتاب دُکری ج 1 ص 37 شود.
لیلةالقضاءلغتنامه دهخدالیلةالقضاء. [ ل َ ل َ تُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) شب برات . شب حکم . و رجوع به برات شود.