شخوتةلغتنامه دهخداشخوتة. [ ش ُ ت َ ] (ع مص ) باریک اندام گردیدن . (منتهی الارب ). باریک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). باریک اندام گردیدن نه از لاغری و نحیفی . (از اقرب الموارد).
الکساندر سخاتالغتنامه دهخداالکساندر سخاتا. [ اَ ل ِ رِ ] (اِخ ) یعنی اسکندریة القصوی نام معروف «خجند» نزد یونانیان . رجوع به خجند شود.