شرافیةلغتنامه دهخداشرافیة. [ ش ُ فی ی َ ] (ع ص ) آذان شرافیة؛ گوشهای بزرگ . || ناقة شرافیة؛ ماده شتر تنومند گوش فربه . (از اقرب الموارد).
شرافةلغتنامه دهخداشرافة. [ ش َ ف َ ] (ع مص ) بزرگ و بلندقدر شدن و عالی مرتبه گردیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). شرف . (از منتهی الارب ). رجوع به شرافت شود.
سیرافیلغتنامه دهخداسیرافی . (اِخ ) یوسف بن حسن بن عبداﷲبن مرزبان (330 - 385 هَ . ق .). مردی ادیب بود و در بغداد شهرت فراوان داشت . اصل وی از سیراف فارس است . او راست : ابیات الاستشهادات . شرح ابیات سیبویه . شرح ابیات اصلاح منطق