شرایط خاصspecial conditionsواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از مدارک پیمان که در آن نیازهای مشخص ناظر بر شرایط ویژۀ کاری ذکر میشود
ارّهایserrateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی برگی دارای حاشیهای با دندانههای کوچک تیز که نوک آنها به سمت رأس باشد
دوارّهایbiserrate, doubly serrateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی برگی که دندانههای حاشیۀ ارّهای آن مجدداً ارّهای شده باشد
ریزارّهایserrulate, finely serrateواژههای مصوب فرهنگستان[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی که حاشیۀ آن دندانههای ارّهای بسیار ریز داشته باشد [حشرهشناسی] ویژگی پیوستهایی که دارای دندانههای ریز ارّهمانند باشد
شرادلغتنامه دهخداشراد. [ ش ِ / ش ُ ](ع مص ) شرود. رمیدن . (منتهی الارب ). رمیدن ستور. (یادداشت مؤلف ). رمیدن و ترسیده شدن . (ناظم الاطباء).
حالتهای همباشcoexisting phasesواژههای مصوب فرهنگستانحالتهایی از ماده که تحت شرایط خاص میتوانند همزمان وجود داشته باشند
کالای مشروطcontingent commodityواژههای مصوب فرهنگستانکالایی که تنها در صورت تحقق شرایط خاص، در دسترس قرار میگیرد
عفونت عودکنندۀ ویروسیrecurrent viral infectionواژههای مصوب فرهنگستانعفونتی که در آن ویروس نهفته مجدداً تحت شرایط خاص فعال میشود
دُژانگاری عطفیconjunction fallacyواژههای مصوب فرهنگستانگرایش به این فرض که احتمال رخ دادن شرایط خاص بیشتر از شرایط عام است
آزادی مشروطprobationواژههای مصوب فرهنگستانگونهای مراقبت و پایش مجرمانی که تحت شرایط خاص به جامعه بازگردانده شدهاند
شرایطلغتنامه دهخداشرایط. [ ش َ ی ِ ] (ع اِ) شرائط. ج ِ شریطة. شرطها و پیمانها و قرارها و قراردادها. (از ناظم الاطباء) : اگر شرایط درنخواهم [ خواجه احمد حسن ] و بجای نیارم خیانت کرده باشم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 147). امیر به خط خود جواب
شرایطلغتنامه دهخداشرایط. [ ش َ ی ِ ] (ع اِ) شرائط. ج ِ شریطة. شرطها و پیمانها و قرارها و قراردادها. (از ناظم الاطباء) : اگر شرایط درنخواهم [ خواجه احمد حسن ] و بجای نیارم خیانت کرده باشم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 147). امیر به خط خود جواب