سراوشانلغتنامه دهخداسراوشان . [ س َ اَ / اُو ] (نف مرکب ) سرافشان . رقصنده که حرکات سبک و ابلهانه کند : ای حجت خراسان کوته کن دست از هر ابلهی و سراوشانی .ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 4
سرپاویسانCephalopodaواژههای مصوب فرهنگستانردهای از نرمتنتباران که صدف آنها کوچک شده است یا وجود ندارد؛ سر آنها رشد زیادی یافته و چشمهایشان بزرگ است و یک سوهانک (radula) دارند؛ پای آنها بهصورت خرطوم تغییر شکل یافته و سرشان دارای بازوهای متعدد است
سرپوشانیendcapping, cappingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تبدیل گروههای انتهایی زنجیرۀ بسپاری به گروههای پایدارتر که در نتیجۀ آن بسپار پایدارتری به دست میآید