شطحیاتلغتنامه دهخداشطحیات . [ ش َ طَ حی یا ] (ع اِ) ج ِ شطحیة، به معنی سرریز دیگ . (یادداشت مؤلف ). || (از ع ، اِ) (اصطلاح عرفان ) سخنان خلاف شرع بر زبان آوردن و چیزهای مخالف ظاهر شرع گفتن . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). کلماتی که در وقت مستی و ذوق از بعضی واصلین صادر می شود،
شطحیاتفرهنگ فارسی عمید۱. سخنان خلاف شرع.۲. کلماتی که ظاهر آنها خلاف شرع باشد، مانند اناالحق گفتن حسینبن منصور حلاج.
شطحاتلغتنامه دهخداشطحات . [ ش َ طَ ] (از ع ، اِ) (اصطلاح عرفان ) شطحیات . کلمات کفرآمیز که صوفیان در حال بیخودی بر زبان رانند. (یادداشت مؤلف ). عباراتی که صوفیان در حال وجد و غلبه ٔ شهود حق بر زبان رانند بطوری که جز خدای در آن هنگام چیزی نبینند، مانند انا الحق و لیس فی الجبة غیر اﷲ. (از اقرب
شطحیلغتنامه دهخداشطحی . [ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب به شطح . مربوط به شطح . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شطح و شطحیات شود.
شطاحیلغتنامه دهخداشطاحی . [ ش َطْ طا ](حامص ) بیشرمی و گستاخی و بی ادبی و شوخی . (ناظم الاطباء). بیحیایی و شوخی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بزبان آوردن سخنان خلاف شرع . (ناظم الاطباء). || شطحیات گفتن . (از فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). رجوع به شطح و شطحات و شطحیات شود.
شطحةلغتنامه دهخداشطحة. [ ش َ ح َ ] (ع اِمص ) خروج از احکام جاری و مقرر. (از اقرب الموارد). رجوع به شطح و شطحات و شطحیات شود.