لغتنامه دهخدا
شظیة. [ ش َ ظی ی َ ] (ع اِ) کمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). قوس . (اقرب الموارد). || هر پاره ای از چیزی مانند: پاره ٔ چوب یا نی یا استخوان . ج ، شظایا، شَظی . پاره ای ازعصا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاره ای از هر چیز. ج ، شظایا. شَظی یا شِظی ، شظیات . (