شعردیکشنری عربی به فارسیمو , موي سر , زلف , گيسو , چامه سرايي , شعر , اشعار , نظم , لطف شاعرانه , فن شاعري , ارزش , قيمت , بها , بها قاءل شدن , قيمت گذاشتن , بنظم اوردن , شعر گفتن
غزلفرهنگ نامها(تلفظ: qazal) (عربی) (در ادبیات) نوعی شعر ، شعر عاشقانه ؛ (در موسیقی ایرانی) هر نوع سخن آهنگین [معمولاً به زبان فارسی] که به آواز یا همراه سازها خوانده میشده ا
تغزلفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعشق، عشقورزی، غزلسرایی، مغازله ۲. عشقبازی کردن، مغازله کردن ۳. شعر عاشقانه گفتن
نسیبلغتنامه دهخدانسیب . [ن َ ] (ع مص ) تشبیب کردن به کسی در شعر. غزل گفتن و وصف جمال زن نمودن . (از منتهی الارب ). تشبیب کردن به زن در شعر. (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المن
غزلفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (ادبی) شعری که معمولاً بین هفت تا پانزده بیت سروده میشود و موضوع آن غنایی و عاشقانه است؛ شعر عاشقانه.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] سخن گفتن با زنان و عشقبازی کردن.