لغتنامه دهخدا
شغل . [ ش َ / ش ُ ] (ع مص ) در کار داشتن کسی را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشغول کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). || به کار واداشته شدن ، شُغِل َ به (مجهولاً). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشغ