شغنگلغتنامه دهخداشغنگ . [ ش َغ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان صوغان بخش بافت شهرستان سیرجان . سکنه ٔ آن 294 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔآن غلات و خرماست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
شغنیلغتنامه دهخداشغنی . [ ش ُ / ش ِ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به شغنان که موضعی است در ترکستان . || لهجه ای است که در شغنان بدان تکلم کنند و از شعب روشانی است . (فرهنگ فارسی معین ).
صغانیلغتنامه دهخداصغانی . [ ص َ ] (ص نسبی ) منسوب است به مدینه ٔ صغانیان . (منتهی الارب ). نسبت است به صغان ، چغان و در این نسبت صاغانی نیز گفته اند و آن خلطی است . رجوع به صاغان شود.
صغانیلغتنامه دهخداصغانی . [ ص َ ] (اِخ ) فضل بن عباس مکنی به ابوالفضل . از مشاهیر فقها و محدثین است و در فقه و حدیث آثاری معتبر دارد. وی به سال 420 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).